|
چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:داستان پند آموز, کمک کردن, درخت سیب,والدین, نیازمند بودن,خواسته,, :: 12:17 :: نويسنده : شیوا
در روزگاران قديم
درخت سيب تنومندي بود ...
با ...
.........پسر بچه كوچكي
این پسر بچه ...
خیلی دوست داشت
با اين درخت سيب مدام بازي كند ...
از تنه اش بالا رود
از سيبهايش بچيند و بخورد
و در سايه اش بخوابد
زمان گذشت ...
پسر بچه
بزرگتر شد و به درخت بي اعتنا
ديگر دوست نداشت با او بازي كند
....
....
....
ادامه مطلب ... |